برجسته نباش.

یا او

 

قانون 4

 

هرگز برجسته تر از مافوق خود نباش.

 

همیشه به افراد بالاتر از خودت اجازه بده خود را مافوق و راحت احساس کنند. اگر می خواهی برای آنها خوشایند باشی، هرگز سعی نکن توانایی هایت را به رخ آنها بکشی. در غیر این صورت، نتیجه معکوس خواهی گرفت و در آنها ترس و نا امنی ایجاد خواهی کرد. افراد مافوق خود را برتر از خودت جلوه بده تا به اوج قدرت برسی.

 

 

کلیدهای قدرت

 

هرکسی به طریقی احساس نا امنی می کند. هنگامی که خود را در جهان مطرح می کنید و توانایی های خود را بروز می دهید، معمولاً همه نوع خشم، حسادت و دیگر مظاهر نا امنی دیگران را متوجه خود می کنید. این امری غیر منتظره نیست. البته شما نمی توانید همه عمر نگران نا توانی های دیگران باشید؛ اما در هر صورت باید با افراد بالاتر از خود رفتاری متفاوت داشته باشید. آنجا که صحبت قدرت در میان است، اگر خود را برجسته تر از مافوق خود نشان دهید، بدترین اشتباه را مرتکب شده اید.

تصور اینکه از زمان لویی چهاردهم و مدیسی ها همه چیز تغییر کرده، احمقانه است. افرادی که موقعیت برتری کسب کرده اند، مانند شاهان و ملکه ها هستند. آنها مایلند خود را در موقعیتی که هستند، ایمن احساس کنند، و همینطور خود را باهوش تر، عاقل تر و حتی زیباتر از اطرافیان بدانند. اشتباه است اگر تصور کنید که با نمایش توانایی های خود می توانید نظر مافوق را به خود جلب کنید. ممکن است ابتدا او را تحت تاثیر قرار دهید؛ اما در اولین فرصت فردی کم هوش تر، کم تجربه تر و کم خطرتر را جایگزین شما خواهد کرد.

این قانون خود شامل دو قاعده دیگر است که درک آنها اهمیت دارد:

1-      برای اینکه برجسته تر از مافوق خود جلوه کنید، فقط خودتان باشید. برخی از افراد مافوق، از دیگران خیلی میترسند؛ خیلی زیاد. فقط کافیست که زیبا و خوش تیپ باشید تا برجسته تر از او جلوه کنید. در چنین حالتی، یا از چنین شخصی اجتناب کنید، یا هنگامی که با او هستید، خود را در سایه قرار دهید و توانایی های خود را آشکار نکنید.

2-      هرگز تصور نکنید به این علت که مافوق دوستتان دارد، می توانید هر کاری دوست دارید، انجام دهید. کتاب های بی شماری در مورد افرادی که به علت استفاده از موقعیت سقوط کرده اند، نوشته شده است. اینها افرادی بودند که به خودشان جرات دادند برجسته تر باشند.

با شناخت خطرات برجسته تر از مافوق جلوه کردن می توانید از این قانون به نفع خود استفاده کنید. باید تملق مافوق خود را بگویید و او را برجسته تر جلوه دهید. این بسیار موثر است؛ اما محدودیت هایی دارد؛ گاهی این عمل بسیار مستقیم و آشکار است، و به چشم سایر همکاران بد می آید. تملق زیرکانه قدرتمند تر است. مثلاً اگر باهوش تر از مافوق خود هستید، عکس آن را نشان دهید. نشان دهید که به هوش و خرد او احتیاج دارید. مانند یک فرد خام و بی تجربه عمل کنید. اشتباهات بی ضرری مرتکب شوید که در بلند مدت صدمه ای به شما نرساند. اما این فرصت ها را ایجاد کنید که از مافوق خود کمک بگیرید. مافوق، عاشق چنین درخواست هایی ست. ما فوقی که نتواند به درخواست شما پاسخ دهد و به شما کمک کند، کینه و نفرت خود را نثار شما خواهد کرد.

اگر افکار شما خلاق تر از افکار مافوقتان است، آنها را برایش شرح دهید و وانمود کنید که ایده خود را از افکار او کسب کرده اید.

اگر پنهان کردن توانایی هایتان می تواند راهی برای دستیابی به قدرت باشد، چه اشکالی دارد این کار را بکنید؟ اگر اجازه دهید دیگران برجسته تر از شما جلوه کنند، به عوض آنکه قربای ناامنی های آنها شوید، می توانید کنترل آنها را در دست گیرید. اینها روزی بدست می آید که تصمیم بگیرید موقعیت پایین خود را ترک کنید و به مقام بالاتری برسید. اگر بتوانید کاری کنید که مافوقتان در چشم دیگران بدرخشد، درِ نعمت به رویتان گشوده می شود و بلافاصله ترقی می کنید. یادمان باشد برتری رعیت نسبت به شاه نه تنها ابلهانه، بلکه مرگبار است.

 

 

دورنما و تجسم

 

ستارگان آسمان. آنها گاهی از خورشید بسیار بزرگتر و درخشان ترند، اما هرگز با خورشید و به اندازه او ظاهر نمی شوند.

 

 

«یا هو»

کنترل زبان

یا او



قانون ۳



بیشتر از آنچه که ضروری است٬ صحبت نکنید.



هرچه بیشتر سخن بگویید٬ عادی تر به نظر می رسید و افراد کمتری را می توانید کنترل کنید. حتی اگر سخن پیش پا افتاده ای را مبهم٬ با مفهومی تثبیت نشده و راز آمیز به کار ببرید٬ اصولی به نظر می رسد. افراد قدرتمند٬ دیگران را با کم گویی تحت تاثیر قرار می دهند و می ترسانند. هرچه بیشتر بگویید٬ احتمال آنکه سخنی ابلهانه به زبان آورید٬ بیشتر می شود.





کلیدهای قدرت


قدرت٬‌از بسیاری جهات٬‌بازی نمودهای ظاهری ست. اگر کمتر از حد لزوم صحبت کنید٬ بزرگتر و قوی تر از آنچه هستید٬‌جلوه می کنید. سکوت شما٬ دیگران را ناراحت می کند. انسانها ماشینهای تفسیر و تشریح هستند؛ آنها می خواهند بدانند چگونه فکر می کنید. هنگامی که سخنان خود را با دقت تحت کنترل داشته باشید٬ آنها نمی توانند به مقاصد و معنای سخنانتان پی ببرند.

آنها با جوابهای کوتاه و سکوت شما٬‌به لاک دفاعی فرو می روند؛ سپس با حالت عصبی به میان گود می پرند و با نظریات گوناگون٬ سکوت شما را مورد حمله قرار می دهند؛ این نظریات آنهاست که اطلاعات جالبی در مورد خود آنها و نقاط ضعفشان در اختیار شما قرار می دهد. آنها جلسه را با این احساس ترک می کنند که گویی مورد دستبرد قرار گرفته اند؛ سپس به خانه می روند و در مورد هر کلمه شما به تفکر می نشینند. این توجه اضافی آنان به توضیحات کوتاه شما٬‌باز هم بر قدرت شما می افزاید.

یادمان باشد هرگز قبل از زیردستان خود٬ لب و دهان خود را حرکت ندهیم. هر اندازه سکوتمان طولانی تر باشد٬‌دیگران لبها و دندان های خود را زودتر حرکت می دهند. به محض اینکه آنها لب و دندان خود را حرکت دادند٬‌می توانیم به نیات آنها پی ببریم. اگر شاه مرموز نباشد٬‌ وزرایش فرصتی به دست خواهند آورد تا قدرت را از او بربایند.

اندی وارول٬‌ مرد جوان٬ عقیده داشت که نمی توانید مردم را فقط با گفتار٬ به اجرای خواسته هایتان وادار کنید. آنها در مقابل شما مقاومت می کنند٬ خواسته هایتان را تخریب می کنند و می کوشند در مقابل دستورهای شما نا فرمانی کنند. یک بار او به یکی از دوستانش گفته بود: «دریافته ام هنگامی که دهانت را می بندی٬ قدرت بیشتری داری.»

در مراحل بعدی زندگی٬ وارول این استراتژی را با موفقیت زیادی به کار برد. مصاحبه های او٬ تمرینی در سخنوری غیب گویانه بود: او سخنی مبهم و دوپهلو می گفت٬ و مفسر بیچاره میبایست به دور خود می چرخید تا معنایی برای آنها بیابد. زیرا تصور می کرد که در ورای این سخنان بی معنی٬ معنایی عمیق نهفته است. وارول به ندرت در مورد کارهایش صحبت می کرد. مردم بیشتر در مورد آن سخن می گفتند٬ و هرچه آنها بیشتر سخن می گفتند٬‌کار او ارزش بیشتری پیدا می کرد.

با کمتر از حد ضروری سخن گفتن٬ ظاهری معنادار و قدرتمند کسب می کنید. همچنین هرچه کمتر صحبت کنید٬ احتمال گفتم سخنان احمقانه و حتی خطرناک کمتر می شود.

در سال ۱۸۲۵ تزار جدید٬‌نیکلای اول در روسیه بر تخت نشست. بلافاصیه لیبرال هایی که خواهان مدرنیزه شدن کشور بودند٬ شورشی راه انداختند و خواهان پیشرفت کشورشان پا به پای ممالک اروپایی در زمینه صنایع و ساختمان شهری شدند. تزار٬ این شورش (جنبش دسامبریست ها) را بی رحمانه سرکوب کرد و یکی از رهبران٬ کندراتی رایلیف٬ را به مرگ محکوم کرد. در روز اعدام٬ رایلیف بر روی چهار پایه ای ایستاد و طنابی به دور گردنش انداخته شد. دریچه زیر پایش گشوده شد؛ اما به محض آویخته شدن رایلیف٬ طناب پاره شد و او به زمین افتاد. در آن زمان٬‌چنین رویدادی٬ علامت بی گناهی و بهشتی بودن محکوم تلقی می شد٬ و معمولا منجر به بخشوده شدن شخص اعدامی می گردید. پس از این که رایلیف خاک آلود و زخمی سر پا ایستاد٬ خطاب به جمعیت فریاد زد:‌«می بینید که در روسیه هیچ کاری درست انجام نمی شود؛ حتی نمی توانند یک طناب خوب بسازند.»

بلافاصله خبرچینی به کاخ زمستانی رفت و خبر اعدام نا موفق را بازگو کردو نیکلای اول٬ بر خلاف میل باطنی اش٬‌فرمان عفو را امضا کرد؛ اما از خبرچین پرسید:‌«آیا رایلیف پس از این معجزه چیزی نگفت؟‌»

خبر چین جواب داد:‌«قربان٬‌او گفت که در روسیه حتی نمی دانند چگونه یک طناب خوب بسازند.»

تزار گفت:‌«در این صورت٬ دستور دیگری می دهیم.» و نامه عفو وی را پاره کرد. روز بعد دوباره رایلیف به دار آویخته شد؛ اما این بار طناب پاره نشد.

درس آموختنی: حرفی را که از دهانت خارج شد٬ نمی توانی برگردانی. پس گفتارت را مهار کن. به ویژه در مورد طعنه زدن و ریشخند کردن احتیاط کن. زیرا بهایی را که در اثر کلمات خود می پردازی٬‌می توانی با فرو دادن آنها صرفه جویی کنی.




دورنما و تجسم


الهام در معبد دلفی. هنگامی که دیدار کنندگان از پیشگو بخواهند٬ او کلماتی مرموز به زبان می آورد که به نظر می رسد پر از معنا و مهم هستند. هیچکس از فرامین پیشگو سر باز نمیزند؛ زیرا آنها بر مرگ و زندگی کنترل دارند و قدرتمند هستند.



«یا هو»

پنهان کردن مقاصد

یا او


قانون ۲



مقاصد خود را پنهان کنید.



با مخفی نگه داشتن نیاتی که در پشت اعمالتان نهفته است، دیگران را در تاریکی و ابهام قرار دهید. اگر آنهابه مقاصد شما پی نبرند، نمی توانند خود را برای رویارویی آماده کنند. سرنخ به دستشان ندهید؛ بلکه آنها را به بیراهه بکشانید و در ابهام قرارشان دهید؛ زیرا اگر پی به نیات شما ببرند،‌دیگر خیلی دیر شده است.




کلیدهای قدرت



بسیاری از افراد مانند کتاب های باز شده هستند:‌آنچه را احساس می کنند بر زبان می آورند، در هر فرصتی عقاید خود را بروز می دهند و به طور مداوم نقشه هایی که در سر دارند بیان می کنند. به خاطر داشته باشیم بسیاری عقیده دارند که با صداقت می توان قلب ها را به خود جلب کرد و طبیعت خوب خود را نشان داد. آنها خود را فریب می دهند. صداقت،‌ابزاری نا برنده است، و به عوض بریدن،‌آسیب می رساند. احتمال ناراحت شدن دیگران از صداقت شما وجود دارد. بهتر است کلمات خود را حساب شده به کار ببرید. چیزی را به دیگران بگویید که دوست دارند بشنوند. مهم تر اینکه با گفتن نیاتتان،‌خود را به صورتی قابل پیش بینی و شناخته شده درمی آورید که دیگر ممکن نیست از شما حساب ببرند،‌بترسند،‌یا به شما احترام بگذارند.

این حقیقت را از طبیعت انسان بدانیم:‌غریزه ما حکم می کند که به ظاهر اعتماد کنیم. نمی توانیم در مورد واقعی بودن آنچه می بینیم و می شنویم،‌تردید کنیم. این امر،‌پنهان کردن مقاصد را نسبتاْ ساده می کند. چیزی را به عنوان تمایل و هدف مورد نظر خود، جلوی چشم مردم بگیرید؛ آنها ظاهر امر را چون واقعیت خواهند پذیرفت.

یک وسیله قدرتمند که دیگران را از پی بردن به اهداف شما باز می دارد، ‌صمیمیت کاذب است. مردم به سادگی صمیمیت را با صداقت اشتباه می گیرند. این مسئله قابل تاملیست.

ساده ترین روش غبار آلوده کردن صحنه است تا بهتر بتوانید مقاصد خود را پنهان کنید. ساده ترین روش غبار آلوده کردن صحنه،‌استفاده از حالات چهره است. در پشت ظاهری معقول و نا خواندنی، هر نقشه ای را بدون آنکه کشف شود می توان پنهان کرد. به قول یکی از دوستان که راجع به یه نفر صحبت میکردن،‌میگفتن:‌ فلانی هیچ وقت هیچ عکس العملی تو صورتش نداره،‌چون لزومی نداره.




دورنما و تجسم


گوسفند هرگز دزدی نمی کند و هرگز فریب نمی دهد. یک گوسفند به طرزی باشکوه گنگ و رام است. روباهی که پوست گوسفند بر تن کرده باشد، می تواند خود را به آشیانه مرغها برساند.



                                                                              «یا هو»

آغاز راهی بی پایان

«یا او»



از زمانی که در خاطرمان می آید بحث بر سر قدرت بوده و این اطمینان را به شما می دهم تا زمانی که ابنا بشر حیات دارد نیز این بحث پابرجا باقی خواهد ماند. دوستانی که مختصر آشنایی با این حقیر دارند شاید اینجانب را لایق بحث در این باره ندانند چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست اما این را مبنی بر جسارت بگذارید. مسایلی که در این وبلاگ بیان میگردد بعضاْ تجربیات اینجانب بوده و نیز بخشی از آن از منابع دیگر اتخاذ گردیده است. آنچه پیشاپیش به نظر میرسد بحث در قسمت نظرات پیرامون این مبحث گرم است. باشد که چراغ راه جویندگانش شود.


                                                                                                   اقل العباد



قانون ۱


به دوستانت بیش از حد اعتماد مکن؛ استفاده از دشمنان را بیاموز.



مراقب دوستان باش. ممکن است خیلی زود به تو خیانت کنند؛ زیرا حسادت آنها زودتر برانگیخته می شود. همچنین آنها فسادپذیرترند. اما اگر به یکی از دشمنان قبلی خود چیزی بدهی، وفادارتر از یک دوست خواهد شد؛ زیر سعی در جبران میکند. در حقیقت باید از دوستان خود بیشتر بترسی تا از دشمنان. به قول یکی از دوستان،‌یه دوست اگه خیلی در کارش پیشرفت کنه میتونه یه دوست خوب باقی بمونه، اما یک دشمن قابلیت تبدیل شدن به یک دوست رو داره.



                                                                              «یا هو»