کنترل زبان

یا او



قانون ۳



بیشتر از آنچه که ضروری است٬ صحبت نکنید.



هرچه بیشتر سخن بگویید٬ عادی تر به نظر می رسید و افراد کمتری را می توانید کنترل کنید. حتی اگر سخن پیش پا افتاده ای را مبهم٬ با مفهومی تثبیت نشده و راز آمیز به کار ببرید٬ اصولی به نظر می رسد. افراد قدرتمند٬ دیگران را با کم گویی تحت تاثیر قرار می دهند و می ترسانند. هرچه بیشتر بگویید٬ احتمال آنکه سخنی ابلهانه به زبان آورید٬ بیشتر می شود.





کلیدهای قدرت


قدرت٬‌از بسیاری جهات٬‌بازی نمودهای ظاهری ست. اگر کمتر از حد لزوم صحبت کنید٬ بزرگتر و قوی تر از آنچه هستید٬‌جلوه می کنید. سکوت شما٬ دیگران را ناراحت می کند. انسانها ماشینهای تفسیر و تشریح هستند؛ آنها می خواهند بدانند چگونه فکر می کنید. هنگامی که سخنان خود را با دقت تحت کنترل داشته باشید٬ آنها نمی توانند به مقاصد و معنای سخنانتان پی ببرند.

آنها با جوابهای کوتاه و سکوت شما٬‌به لاک دفاعی فرو می روند؛ سپس با حالت عصبی به میان گود می پرند و با نظریات گوناگون٬ سکوت شما را مورد حمله قرار می دهند؛ این نظریات آنهاست که اطلاعات جالبی در مورد خود آنها و نقاط ضعفشان در اختیار شما قرار می دهد. آنها جلسه را با این احساس ترک می کنند که گویی مورد دستبرد قرار گرفته اند؛ سپس به خانه می روند و در مورد هر کلمه شما به تفکر می نشینند. این توجه اضافی آنان به توضیحات کوتاه شما٬‌باز هم بر قدرت شما می افزاید.

یادمان باشد هرگز قبل از زیردستان خود٬ لب و دهان خود را حرکت ندهیم. هر اندازه سکوتمان طولانی تر باشد٬‌دیگران لبها و دندان های خود را زودتر حرکت می دهند. به محض اینکه آنها لب و دندان خود را حرکت دادند٬‌می توانیم به نیات آنها پی ببریم. اگر شاه مرموز نباشد٬‌ وزرایش فرصتی به دست خواهند آورد تا قدرت را از او بربایند.

اندی وارول٬‌ مرد جوان٬ عقیده داشت که نمی توانید مردم را فقط با گفتار٬ به اجرای خواسته هایتان وادار کنید. آنها در مقابل شما مقاومت می کنند٬ خواسته هایتان را تخریب می کنند و می کوشند در مقابل دستورهای شما نا فرمانی کنند. یک بار او به یکی از دوستانش گفته بود: «دریافته ام هنگامی که دهانت را می بندی٬ قدرت بیشتری داری.»

در مراحل بعدی زندگی٬ وارول این استراتژی را با موفقیت زیادی به کار برد. مصاحبه های او٬ تمرینی در سخنوری غیب گویانه بود: او سخنی مبهم و دوپهلو می گفت٬ و مفسر بیچاره میبایست به دور خود می چرخید تا معنایی برای آنها بیابد. زیرا تصور می کرد که در ورای این سخنان بی معنی٬ معنایی عمیق نهفته است. وارول به ندرت در مورد کارهایش صحبت می کرد. مردم بیشتر در مورد آن سخن می گفتند٬ و هرچه آنها بیشتر سخن می گفتند٬‌کار او ارزش بیشتری پیدا می کرد.

با کمتر از حد ضروری سخن گفتن٬ ظاهری معنادار و قدرتمند کسب می کنید. همچنین هرچه کمتر صحبت کنید٬ احتمال گفتم سخنان احمقانه و حتی خطرناک کمتر می شود.

در سال ۱۸۲۵ تزار جدید٬‌نیکلای اول در روسیه بر تخت نشست. بلافاصیه لیبرال هایی که خواهان مدرنیزه شدن کشور بودند٬ شورشی راه انداختند و خواهان پیشرفت کشورشان پا به پای ممالک اروپایی در زمینه صنایع و ساختمان شهری شدند. تزار٬ این شورش (جنبش دسامبریست ها) را بی رحمانه سرکوب کرد و یکی از رهبران٬ کندراتی رایلیف٬ را به مرگ محکوم کرد. در روز اعدام٬ رایلیف بر روی چهار پایه ای ایستاد و طنابی به دور گردنش انداخته شد. دریچه زیر پایش گشوده شد؛ اما به محض آویخته شدن رایلیف٬ طناب پاره شد و او به زمین افتاد. در آن زمان٬‌چنین رویدادی٬ علامت بی گناهی و بهشتی بودن محکوم تلقی می شد٬ و معمولا منجر به بخشوده شدن شخص اعدامی می گردید. پس از این که رایلیف خاک آلود و زخمی سر پا ایستاد٬ خطاب به جمعیت فریاد زد:‌«می بینید که در روسیه هیچ کاری درست انجام نمی شود؛ حتی نمی توانند یک طناب خوب بسازند.»

بلافاصله خبرچینی به کاخ زمستانی رفت و خبر اعدام نا موفق را بازگو کردو نیکلای اول٬ بر خلاف میل باطنی اش٬‌فرمان عفو را امضا کرد؛ اما از خبرچین پرسید:‌«آیا رایلیف پس از این معجزه چیزی نگفت؟‌»

خبر چین جواب داد:‌«قربان٬‌او گفت که در روسیه حتی نمی دانند چگونه یک طناب خوب بسازند.»

تزار گفت:‌«در این صورت٬ دستور دیگری می دهیم.» و نامه عفو وی را پاره کرد. روز بعد دوباره رایلیف به دار آویخته شد؛ اما این بار طناب پاره نشد.

درس آموختنی: حرفی را که از دهانت خارج شد٬ نمی توانی برگردانی. پس گفتارت را مهار کن. به ویژه در مورد طعنه زدن و ریشخند کردن احتیاط کن. زیرا بهایی را که در اثر کلمات خود می پردازی٬‌می توانی با فرو دادن آنها صرفه جویی کنی.




دورنما و تجسم


الهام در معبد دلفی. هنگامی که دیدار کنندگان از پیشگو بخواهند٬ او کلماتی مرموز به زبان می آورد که به نظر می رسد پر از معنا و مهم هستند. هیچکس از فرامین پیشگو سر باز نمیزند؛ زیرا آنها بر مرگ و زندگی کنترل دارند و قدرتمند هستند.



«یا هو»

نظرات 6 + ارسال نظر
A,VATANDOUST JUNIOR سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:11 ب.ظ

عید تو هم مبارک با این اسم قشنگت.
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان.

A,VATANDOUST JUNIOR سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ

من توئون حرف زدن زیاد دادم. حتا حرف درست.
سعی می کنم این پندتو آویزه گوش کنم.

س-ف چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:43 ب.ظ

salam aghaye valizadeye mohtaram
ahvale shoma?
eydetoon mobarak
age bedoonid ba che felakati daram inja coment mizaram ghadre in comento bish az pish midoonid
albate ghadrish az finglish type kardanam moshakhase!!
az ghor zadan ke begzaram bayad begam be ghanoone fogholadeii eshare kardiin
ghanooni ke peyravi azash vase khanooma sakht tare gooya
midoonid sakhtish kojas?
jaii ke shoma be nesbat dar barash etelaa dari vali salah ine ke sokoot koni o marmooz jelve konii
nemidoonam...
ama sayamo miknam ghavi tar az pish raftar konam
2am koniiiiid kheeeeeeeeeeiilii
khoob bashiid
ya ali

سلام سرکار خانم ف
ممنون. خدا رو صدهزار مرتبه شکر عالی هستم :)
عید شما هم مبارک باشه (البته اینو تو سوان هم عرض کردم. اما انقد خفنه که نمی شه بازم تبریک نگفت. اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان)
همین که به یاد ما هستین برا ما کلی عرضش داره. به خدا ما راضی به زحمت شما نیستیم :)
اینو راجع به خانوما کاملا قبول دارم و این باور رو دارم که بیشتر تو این زمینه نیاز به تمرین دارن تا آقایون. اما باید بدونیم که برای رسیدن به یه سری مقاصد تلاش زیاد هم کمه.
ولی من می دونم... :دی
این سعیتون خیلی قابل تقدیره (‌لیس للانسان الا ما سعی)
محتاجیم به دعا بیشتررررررررررررر.
و همچینین.
یا حق.

میثم جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام اخوی اقای افکاری
با تشریح قانونتون قانون ۳ خودتونو نقض کردین این تشریح میتونیت مختصر تر و مرموز تر باشه
چون قانونی که در مورد کمتر صحبت کردنه باید کمینه باشه

سلام آشنای جناب افکاری
در وهله اول ممنونم از حضورتون.
در وهله دوم ما اینجا هدفمون آموزشه و یادمون باشه اگر معلم بخواد نسبت به شاگرد اعمال قدرت کنه اون شاگرد هیچ وقت چیزی نمی آموزه.
امیدوارم کافی باشه. دعامون کنید.

مهرگان دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
نخسته
من بیشتر از دیدگاه خودم (اصول مذاکره) به این پست شما نگاه میکنم
سکوت طرف مقابل باعث میشه شناخت کمی از اون به دست بیاریم و در مذاکرات ابهام زیادی به وجود میاره


موفق باشید

سلام
شما نخسته تر :دی

این ابهام زیاد در مذاکرات به طور ناخودآگاه در ذهن طرف مقابل القای قدرت میکنه. فکر میکنم نظرتون تائیدیه بر این پست و توضیحاتش. :)

مرسی از حضورتون.
شما هم موفق باشید.

س - ف جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ

سلام اقای ولی زاده

اگه ممکنه یه دستمال بدید به من٬گرد و خاک این خونه رو بگیرم!!
اخه خوب نیست بلاخره اینجا مهمون می ره و می یاد.
ماه مهمونی خدا هم از نیمه گذشت اما گویا از قانون جدید خبری نیست!! :(
باشه٬ ما هم خدایی داریـــــــــــــــــــــــــــــــم!!

بعید می دونم اینجا رو بخونید.اما التماس دعا

سلام سرکار خانوم ف
حق رو کاملاْ به شما میدم به خدا.
اما یه چند وقتیه به شدت درگیر هستم. اما قول می دم در اسرع وقت و در اولین فرصت ممکن آپ کنم. :)
مرسی بابت لطف همیشگیتون.
محتاجیم به دعا.
یا حق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد